بسم رب الزهرا
کس ندانم که در این شهر گرفتار تو نیست |
هیچ بازار چنین گرم که بازار تو نیست | |
سرو زیبا و به زیبایی بالای تو نه | شهد شیرین و به شیرینی گفتار تو نیست | |
خود که باشد که تو را بیند و عاشق نشود | مگرش هیچ نباشد که خریدار تو نیست | |
کس ندیدست تو را یک نظر اندر همه عمر | که همه عمر دعاگوی و هوادار تو نیست | |
آدمی نیست مگر کالبدی بیجانست | آن که گوید که مرا میل به دیدار تو نیست |
سلام به شاه خراسان
سلام ...
شاید آخرین باری بود که این اردو رو تجربه می کردم
نمی دونم
ولی اولین بار تجربه ی مجری گری م بود !!!
(دیگه تا آخرش قابل حدسه !)
ولی باعث مرور خیلی چیزها برام شد ....
شاید آخری باری باشه ...
همونطور که انگار آخرین بار بود
پ.ن : بعدا میام برا تکمیل